با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بعضی وقتا...خاطراتی هستند...که نه میتونی دورشون بریزی... و نه میشه نگهشون داشت...سرگردانند در افکارت...اونا رو میبری لب رودخونه ... میسپریشون به آب...خیالت که راحت شد که ...همراه با جریان آب رفتند... با خیالی آسوده ...بی هیچ فکر و خیالی...بر میگردی بسوی خانه... اما تا به خانه میرسی...میبینی دم در خانه چه ولوایی برپاست... نزدیک میشی...میبینی همون خاطره ها...قبل از تو به خانه رسیده اند... تا منو میبینند...به بسویم می آیند و مرا درآغوش میگیرند... و هق هق ناله ها شروع میشود...